معنی مقابل اختیاری
حل جدول
فارسی به عربی
اختیاری، طوعی
لغت نامه دهخدا
اختیاری. [اِ] (ص نسبی) ارادی.
نیک اختیاری
نیک اختیاری. [اِ] (حامص مرکب) نیکوگزینی. (فرهنگ فارسی معین). نیک اختیار بودن.
حرکت اختیاری
حرکت اختیاری. [ح َ رَ ک َ ت ِ اِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) حرکت ارادی. رجوع به حرکت ارادی شود.
مقابل
مقابل. [م ُ ب َ](ع ص) رجل مقابل مُدابَر؛ مردی نیک گوهر.(مهذب الاسماء). رجل مقابل، مرد گرامی از جانب مادر و پدر.(منتهی الارب)(از آنندراج)(ناظم الاطباء).کریم النسب از جانب پدر و مادر و در اساس گوید: رجل مقابل مدابر؛ مرد کریم الطرفین.(از اقرب الموارد).
فرهنگ فارسی هوشیار
گزینایی هامکیک کامیک (صفت) ارادی کاری که با اختیار و اراده و آزادی عمل توا ء م باشد مقابل اجباری اضطراری.
فارسی به ایتالیایی
فارسی به آلمانی
Optional [adjective], Willku.rlich [adjective]
فرهنگ معین
(~.) [ع - فا.] (ص نسب.) ارادی، کاری که با اختیار و اراده انجام شود.
فرهنگ واژههای فارسی سره
کامیک
معادل ابجد
1395